پریا جونمپریا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
اِرمیا جونماِرمیا جونم، تا این لحظه: 5 سال و 26 روز سن داره

✿ تنــ♥ـها دلیــل زندگیــ♥ــم ✿

22 ماهگی

سلام قشنگم (15 اسفند) 22 ماهگیت مبارک... وقتی خوب فک میکنم اصلا باورم نمیشه که منم مادر شدم،نزدیک به دو سالـــــــه .... ایشاله 120ساله بشی دختر گلم. نزدیک چارشنبه سوریه ،وقتی تو کوچه صدای ترقه میاد دستاتو میبری بالا و میگی بووو=بووم                                 ...
17 اسفند 1393

روزهایی که میگذرد...

سلام عزیزکم این روزا مشغول خونه تکونی هستم شما هم که خیلی شیطونی و همش تو دست وپای من.امروز اومدم جارو برقی رو روشن کنم دیدم چنتا از اسباب بازیهای کوچولوتو انداخت توی جارو... گفته بودم میری توی اتاق و خرابکاری میکنی ،یکی از کارات اینکه میری سر کشو لباسات و همه رو میریزی بیرون؛یکی از کشوهای کمدت شال و روسری وچادرهای مامانه همه رو میریزی بیرون بعدشم میخای همه رو سرت کنی. از وقتی یاد گرفتی بگی : شی=شیر روزی بیست بار از مامان طلب شیر میکنی خدا نکنه یه روز نداشته باشیم منو کچل میکنی ؛دیروز زنگ زده بودم به بابا باهاش حرف میزدم بهم میگفتی به بابا بگو شیر بخره(تو این جمله فقط بابا و شی رو میگی بقیه رو با ایما و اشاره به مامان تفهیم ...
13 اسفند 1393

دختر خوش زبونم

سلام گل مامان این روزا خیلی زود میگذره،صبحا مامان یه کم نرمش میکنه تو هم میای روبروی من دست و پاتو تکون میدی. وقتی میخای بگی یه نفر خوابه میگی:" خا " یعنی  خرخر  میکنه. الان دم در آشپزخونه سرت به دیوار خورد،یه کم گریه کردی من گفتم دیوار و بزن زدی و اومدی پیش من تا سرتو بوس کنم. هر وقت میری تو اتاق وساکتی میفهمم داری خراب کاری میکنی.امروز رفتی سراغ مدادای آرایشی مامان،صورت و دست و پاتو مداد کشیده بودی. یه گلدون هم تو اتاق هست گلشو از ریشه درآوردی و انداخته بودی بیرون.همه این کارا رو ظرف چند دقیقه انجام دادی ،چون من زیاد ازت غافل نمیشم. توی فیلم "گذر از رنج ها" یه صحنه داشت که دوتا دخترا میرفت...
6 اسفند 1393

نفس مامانـــــ♥♥♥

سلام دختر مهربونم الان که دارم این مطلبو مینویسم تو کنترل و گذاشتی دم گوشت و به جای گوشی داری باهاش حرف میزنی گاهی هم " مامان مامان"  میکنی که یعنی طرف داره سراغ مامانتو میگیره. وقتایی که من نماز میخونم میای پشت مامان بهم آویزون میشی،امشبم همینکارو کردی من که بلند شدم ادامه نمازمو بخونم تو افتادی؛من که از خنده نمازمو قطع کردم خودتم انقد میخندیدی و ادای افتادنتو در میووردی که منو بابا از خنده دلمون درد گرفته بود. هر وقت من میام پای لپ تاپ تو میای جلو و میگی " من من ".میخای برات کلیپ بزازم ببینی. تازگی دستت به دستگیره ی بعضی درهای خونه میرسه منم کلی ذوق میکنم که دخترم دیگه خودش در و باز میکنه. این روز...
3 اسفند 1393

چنتا عکس

سلام عزیزکم اومدم چنتا از عکسای خوشگلتو بزارم تا ببینی.امیدوارم خوشت بیاد. پریا موقع بازی... بقیه اش ادامه مطلب...   اینجا رفته بودیم موزه ی حیات وحش دارآباد،شما پرنده ها رو که میدیدی خیلی ذوق میکردی. پشت سرت یه شیره تاکسیدرمی هست،تازه یاد گرفتی بگی " شیر" همیشه من که نماز میخونم چادرتو سرت میکنی و پیش مامان نماز میخونی. این لباسو با روسریش خاله برات بافته وقتی میپوشی خیلی خوشگل میشی مامانی من.قربونت بشم... ...
2 اسفند 1393
1